خبر حضور آیتالله سیداحمد خاتمی در نماز جمعه 23 مرداد ماه در حالی منتشر میشود که سایت شخصی هاشمی رفسنجانی روز شنبه هفته جاری اعلام کرد که خطیب جمعه این هفته رئیس مجمع تشخیص مصلحت خواهد بود.
به گزارش
همچنین حجتالسلاموالمسلمین ابراهیمی، رییس مرکز رسیدگی به امور مساجد، به مناسبت هفته جهانی مسجد، پیش از خطبهها سخنرانی میکند.
خبر حضور آیتالله سیداحمد خاتمی در نماز جمعه 23 مرداد ماه در حالی منتشر میشود که سایت شخصی هاشمی رفسنجانی روز شنبه هفته جاری اعلام کرد که خطیب جمعه این هفته رئیس مجمع تشخیص مصلحت خواهد بود.
این خبر در حالی منتشر
پس از این بود که حجتالاسلام و المسلمین سیدرضا تقوی، رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کشور با اشاره به انتشار اخباری مبنی بر حضور هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه این هفته تهران، گفت که با اینکه بر اساس ترتیب معمول، نماز جمعه این هفته باید به وسیله هاشمی رفسنجانی اقامه میشد خبر دار شدیم که وی تصمیم گرفتهاند اقامه نماز جمعه توسط یکی دیگر از حضرات آقایان ائمه جمعه موقت تهران برگزار شود تا فضای صمیمی و روحانی این عمل سیاسی و عبادی به آنچه که نباید آلوده نشود.
روز گذشته نیز سایت تابناک از قول یک منبع نزدیک به هاشمی نوشت، هاشمی رفسنجانی ترجیح میدهد که فعلا خطبه نخواند.
منبع این خبر درباره مدت زمان غیبت هاشمی در خطبههای نماز جمعه و موعد بعدی حضور وی نیز اظهار بیاطلاعی کرد.
بسمالله الرحمنالرحیم
دعا، وسیلهى مؤمن و ملجأ مضطر و رابطهى انسان ضعیف و جاهل با منبع فیاض علم و قدرت است، و بشر بىرابطهى روحى با خدا و بدون عرض نیاز به غنى بالذات، در عرصهى زندگى سرگشته و درمانده و هدر رفته است؛ «قل ما یعبؤا بکم ربىّ لولا دعاؤکم».
بهترین دعا آن است که از سرمعرفتى عاشقانه به خدا و بصیرتى عارفانه به نیازهاى انسان انشا شده باشد، و این را فقط در مکتب پیامبر خدا (صلّىاللَّهعلیه والهوسلّم) و اهلبیت طاهرین او - که اوعیهى علم پیامبر(ص) و وراث حکمت و معرفت اویند - مىتوان جست. ما بحمداللَّه ذخیرهیى بىپایان از ادعیهى مأثورهى از اهلبیت (علیهمالسّلام) داریم که انس با آن، صفا و معرفت و کمال و محبت مىبخشد و بشر را از آلایشها پاکیزه مىسازد.
مناجات مأثورهى ماه شعبان - که روایت شده اهلبیت (علیهمالسّلام) بر آن مداومت داشتند - یکى از دعاهایى است که لحن عارفانه و زبان شیواى آن، با مضامین بسیار والا و سرشار از معارف عالىیى همراه است که نظیر آن را در زبانهاى معمولى و محاورات عادى نمىتوان یافت و اساساً با آن زبان قابل ادا نیست. این مناجات، نمونهى کاملى از تضرع و وصف حال برگزیدهترین بندگان صالح خدا با معبود و محبوب خود و ذات مقدس ربوبى است. هم درس معارف است، هم اسوه و الگوى عرض حال و درخواست انسان مؤمن از خدا.
مناجاتهاى پانزدهگانه که از امام زینالعابدین حضرت علىبنالحسین (علیهالسّلام) نقل شده، گذشته از خصوصیت بارز دعایى مأثور از اهلبیت (علیهمالسّلام)، این مزیت را داراست که به مناسبت حالات مختلف مؤمن، مناجاتها را انشا فرموده است.
خداوند به همه توفیق استفاضه و خودسازى به برکت این کلمات مبارک را عنایت فرماید.
آمین
1/10/69
حجتالاسلام حمید رسایی در نوشتهای به انتقاد از لاریجانی درخصوص مواضع پس از انتخابات وی پرداخت و با اشاره به نطقها و دستور وی به تشکسل کمیته ویژه در خصوص مسئله کوی دانشگاه و مجتمع سبحان، از سکوت مبهم او در واکنش به اعترافات تکاندهنده متهمان کودتای مخملی در دادگاه، بهویژه در جریان دادگاه دوم اظهار تعجب کرد.
به گزارش رجانیوز، در این نوشته آمده است:
همه به یاد داریم که آقای لاریجانی ریاست مجلس هشتم و رییس فراکسیون اصولگرایان در ایام قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری مشی خاصی را در برخورد با موضوع انتخابات برگزید. قبل از انتخابات، سیاست سکوت فعال را در پیش گرفت و با توجیه لزوم استقلال قوا و امکان تاثیرگذاری جایگاه ریاست مجلس - که تا حدودی قابل قبول بود - از اظهارنظر در خصوص کاندیدای اصولگرایان خودداری کرد. از این جهت اشکالی بر ایشان وارد نبود، اما ایشان به همین اکتفا نکرد بلکه همچون سدی بزرگ در برابر فراکسیون اصولگرایان ایستاد - که به هچ وجه قابل قبول نبود - کوشید تا میدان بازی این فراکسیون در انتخابات دهم را هم بهم بزند که در نهایت هم عملا آن را تبدیل به یک فراکسیون بیخاصیت کرد!
انتخابات با همه افت و خیزهایش به پایان رسید و دروغگویانی که خود را هوادار مردم، نمونه اکثریت و قانونگرا جا زده بودند، با حضور 85 درصدی مردم پای صندوقها و رأی 25 میلیونی به فرد منتخب، پرده نفاق را کنار زدند و با بیانیهها و تحرکات سازمانی خود سعی کردند با قشونکشی خیابانی آخرین راه را که مخالفت مدنی مینامیدند و در حقیقت انقلاب مخملی بود، تجربه کنند. کوشیدند مردم را در برابر هم قرار دهند و در نهایت هم آنها را به جان هم بیندازند. این حیله عمروعاصی چند روزی گرفت اما اطلاعرسانی رسانههای ارزشی و خطبههای تاریخی رهبر معظم انقلاب در تبیین مسائل و حمایت علنی ضد انقلاب از این تحرکات، خیلی زود مسجد ضرار دوم را پس از 1400 سال در تاریخ ثبت کرد.
منافقین جدید که دیگر راه بازگشتی برای خود نمیدیدند، به شیوه منافقین قدیم روی آوردند و کار به آتش بازیهای خیابانی رسید تا بلکه از مرگ اقلیت حزبی جلوگیری شود. تهران در آتش بود و وعده قبل از انتخابات برخی در نامه به رهبری مبنی بر پیدا شدن دود آتش احزاب ناراضی، تحقق یافت. چند روز که گذشت اما کار از دست همانها هم در رفت و فرمان از اینجا به بعد در اختیار شبکه اصلی انقلاب مخملی قرار گرفت. در همین گرد و غبار بود که ناگهان با عجله ریاست مجلس در اتخاذ موضع، از تریبون مجلس شورای اسلامی مسئله کوی دانشگاه و مجتمع سبحان و انتقاد از نیروهای نظامی و انتظامی مطرح شد و ذهنها را از آتش تهران منحرف کرد! خیلی زود سخنان رییس مجلس و مصاحبههای برخی از اعضای فعال و رسانهای هیاتی که رییس مجلس تعیین کرده بود، به تیتر یک جریان نفاق جدید و موضوع تحلیگران خارجی تبدیل شد!
از آن روز به بعد، هر روز صبح قبل از آغاز جلسه علنی، آقای لاریجانی در جلسهای غیرعلنی و غیررسمی به بیان گزارشی از پیگیری موضوع کوی دانشگاه و مجتمع سبحان میپرداخت. با این روند مخالفت شد تا آنجا که برخی از نمایندگان به قرائت گزارش نیمه کاره و شفاهی یکی از اعضای هیات اعتراض کردند!
همه ما در تعجب از این مواضع آقای لاریجانی بودیم که پس از خطبههای نمازجمعه رهبری که صراحتاً به دفاع از شورای نگهبان و انتقاد از قانون شکنان و تجمعات خیابانی پرداخت، این بار ایشان در گفتوگوی ویژه خبری شبکه دو در کمال ناباوری بسیاری از آنها که حوادث تهران را رصد میکردند، به انتقاد از شورای نگهبان، نیروهای انتظامی، صدا و سیما روی آورد و مجددا به تیتر یک نشریات احزاب و شخصیتهایی تبدیل شد که روزگاری شعار «سیمای لاریجانی تعطیل باید گردد» سر میدادند!
از اینجا به بعد دیگر آقای لاریجانی سکوت پیشه کرد، این که علت چه بود، شاید تذکر برخی شخصیتهای صاحب تاثیر برای همه ما سبب شد تا ایشان به موضعگیری صریح خود که در اکثر موارد مورد سوءاستفاده یک جریان قانونشکن قرار میگرفت، پایان دهد.
واقعیت این است که سخنان و مواضع آقای لاریجانی که در صحن علنی و از جایگاه رییس مجلس ابراز میشود، در بسیاری از موارد و بهویژه در خصوص مسائل خارجی، به حق بازتاب نظرات کلیت نمایندگان مجلس است و بنده همواره به آن میبالم اما در خصوص موضوع انتخابات و حوادث پس از آن، به یقین نظرات ایشان بازتاب نقطه نظرات اکثریت نمایندگان نیست کما این که در جریان حمایت از احمدینژاد نیز بیش از 200 نماینده مجلس بر خلاف نظریه سکوت ایشان، بیانیه حمایتآمیز از دکتر احمدینژاد را امضا کردند و حتی در ایام پس از انتخابات نیز علیرغم مواضع دو پهلوی ایشان در خصوص برخورد با عوامل اغتشاش، بسیاری از نمایندگان خواستار محاکمه عاملان اصلی اغتشاشات شدند.
اما اکنون پس از برگزاری دومین جلسه دادگاه، عوامل دست دوم اغتشاشات اخیر، سئوالی که ذهن بسیاری از نمایندگان و تحلیلگران سیاسی را میآزارد، سکوت آقای لاریجانی در خصوص اعترافاتی است که از زبان ژنرالهای درجه یک احزاب و بهویژه عناصر وابسته به سفارتخانه استعمار پیر انگلیس ابراز میشود! واقعاً مشخص نیست که چرا آقای لاریجانی در قامت نماینده ملت، رییس مجلس، رییس فراکسیون اصولگرایان نسبت به دخالت قدرتهای بیگانه در اغتشاشات اخیر که اسنادش حتی زبان رسانهها و شخصیتهای کشورهای منطقه را هم باز کرده، هیچ موضعی از تریبون مجلس نمیگیرد؟ آیا مسائلی که در 2 جلسه دادگاه متهمان اغتشاشات اخیر طرح شد به اندازه شکستن شیشه چند ماشین در مجتمع سبحان اهمیت نداشت تا رییس مجلس را به موضعگیری وادارد و اطلاع رسانی روزانه درباره آن را به صحن علنی مجلس بکشاند؟! پس از جلسه اول دادگاه این انتظار بود اما احتمال داده شد که ایشان نیز در حال بررسی موضوع است، اما اکنون چه؟ با توجه به اسناد دخالت بیگانگان آیا نباید آقای لاریجانی با نطقی پرصلابت به دهان آنها میکوبید؟
شاید گفته شود که ایشان منتظر است فضا کمی شفافتر شود، پاسخ این است که چرا ایشان در آن مواقع به انتظار شفافیت فضا ننشست؟ آیا همانطور که آن روز هم بسیاری از دلسوزان تذکر دادند، نباید احتمال میدادیم که حرکتهایی مانند کوی دانشگاه و مجتمع سبحان که با شعار حمایت از رهبری ولی در حقیقت برای لطمه زدن به جایگاه رهبری و انحراف از آتش در تهران بود نیز با هدایت همین مدیران پشت صحنه رقم خورده است؟
آیا رییس مجلس نباید در خصوص افتضاحات رسانههای نفاق جدید در داخل و حامیان خارجیشان در خصوص مسائل مختلف و از جمله مورد اخیر یعنی کشته شدن نوجوان 12 ساله با ضربه باتوم در بهشت زهرا که در حقیقت چهل روز قبل در تصادف کشته شده، موضعی اتخاذ میکرد، بویژه که برخی از یاران نزدیک آقای لاریجانی مانند آقای کاتوزیان -که ایده طرح عدم کفایت رییس جمهور را برای اولین بار به عنوان یک اصولگرا نیز مطرح کرد- در خصوص این مسائل به شکل فعالی در عرصه رسانهای حاضرند؟!
این یادداشت هرگز به معنای طرح اتهام به سوی جناب آقای لاریجانی نیست اما قطعاً طرح انتقادی صریح و توصیه به "اتقوا من مواضع التهم، آشیخ توهم" نسبت به ایشان است. به امید اتخاذ مواضعی صریح و قاطعانه از تریبون مجلس در محکومیت عوامل ظاهری و باطنی اغتشاشات اخیر.
نظرات کاربران:رسانه ملی و سانسور نام هاشمی در اعترافات!
هفته گذشته که فیلم اعترافات دادگاه محمدعلی ابطحی و عطریانفر و نیز جلسه کنفرانس خبری پس از دادگاه آن در از سیما پخش شد، بارزترین نکته ای توجه همه بینندگان را به خود جلب می کرد سانسور کردن نام هاشمی رفسنجانی در این اعترافات بود.
ابطحی که به نظر نادم و شاید هم نگران می نمود تلاش کرد تا بخشی از لایه های پنهان حرکت مخملین سبز(!) را نمایان سازد. او به نقش پشت پرده افرادی چون سیدمحمد خاتمی و اکبر هاشمی رفسنجانی اشاره کرد.
او در خصوص نقش هاشمی گفت:«پس از انتخابات در جلسه مشترکی هاشمی رفسنجانی، موسوی و خاتمی با هم قسم شدند که پشت یکدیگر را خالی نکنند و بنده نمیدانم که این تنها نگذاشتن و یاری کردن یکدیگر پس از 11 میلیون فاصله برای چه بود.»
و البته به نیت هاشمی این گونه اشاره کرد:
«هاشمی در ذهن خود قصد انتقام از احمدینژاد و مقام معظم رهبری را داشت؛ اینها همه مسائلی بود که در ذهن موسوی به عنوان توهم همراهی شکل گرفته بود. »
البته صداوسیما نیز در برخورد با این مسئله بسیاری محافظه کارانه و گزینشی عمل کرد. در اولین بخش های خبری سیما این جملات ابطحی پخش می شد و البته صدای وی در مقطعی قطع می شد که البته هر مخاطب غیر مطلعی نیز می توانست به خوبی تشخیص دهد که کلمکات محذوف اشاره به نام هاشمی است. البته در پخش کامل اعترافات ابطحی در دادگاه در شامگاه یکشنبه از شبکه سوم سیما شاهد حذف کلی جملاتی بودیم که در آن ها اشاره به نام هاشمی شده بود.
اما به راستی چرا صداوسیما بخشهای مربوط به هاشمی اعترافات را سانسور کرد؟
شاید علت این امر را تکذیبیه دفتر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بدانیم که در آن بخشی از سخنان محمد علی ابطحی در جلسه دادگاه مبنی هم قسم شدن هاشمی رفسنجانی با خاتمی و موسوی برای پشتیبانی از هم را کذب محض دانست.
دفتر هاشمی رفسنجانی در این اطلاعیه تاکید کرد : «با توجه به اظهارات یکی از بازداشت شدگان اخیر در خصوص هم قسم شدن آیت الله هاشمی رفسنجانی با آقایان خاتمی و موسوی در جهت پشتیبانی از همدیگر، به اطلاع می رساند این خبر از اساس کذب محض است و معلوم نیست در چه شرایط و ملاحظاتی بیان شده است.»
البته نویسندگان بیانیه هاشمی نتوانستند ناراحتی خود را از اعترافات ضد هاشمی ابطحی پنهان نمایند: «انشاءالله همه ما در بیان مطالب و همچنین اعتراف گرفتن از بازداشت شدگان اخیر برای خوشایندی یک جریان خاص، اصل و اساس نظام را زیر سئوال نبریم.»
اما آیا واقعا دلیل اصلی سانسور نام هاشمی در اعترافات این بود؟
از اشخاص دیگری همچون سیدمحمد خاتمی و میرحسین موسوی نیز نام برده شد و البته هر کدام آن ها به گئنه ای این اظهارات را تکذیب کردند، امام نامشان حذف نشد...
شاید بتوان علت را در جای دیگر یافت...
شاید در ریشه یابی علت این امر به دنبال نام مدیرانی از صداوسیما که ارادت ویژه ای به هاشمی دارند بود. مدیرانی هم چون مرتضی میرباقری، معاون کنونی سیما (که شایعه ارتقای او به قائم مقامی صداوسیما در محافل خبری شنیده شده و گفته می شود در صورت رفتن ضرغامی به وزارت ارشاد، نام او در میان گزینه های ریاست این سازمان جای می گیرد) هنوز آن قدر به هاشمی ارادت وعلاقه دارند که دستور دهند تا نام هاشمی از اعترافات حذف گردد، هر چند این مسئله به بهای پنهان نمودن حقایقی بدین وضوح تمام شده و رسانه ملی در فضای رقبتی امروز، مخاطب خود را از دست دهد.
مدیران سیما به آن اندازه به هاشمی ارادت دارند که نگذارند فضای ضدهاشمی ( که بعد از مناظره های انتخاباتی رشد یافته بود) باز در جامعه گسترش یابد.منبع:رایگاه