مسعود دهنمکی در دیدار هفته گذشته هنرمندان و اهالی فرهنگ دفاع مقدس با رهبر انقلاب سخنانی مطرح کرد که ابتدای آن با انتقاد ضمنی به اظهارات مجید مجیدی و ادامه آن، دغدغههای مربوط به حوزه فرهنگ و هنر دفاع مقدس بود.
به گزارش رجانیوز، متن سخنان دهنمکی در ادامه آمده است:
من فکر می کنم بحثی که حضرتعالی فرمودید بحث جنگ نرم یا تهاجم فرهنگی ناتوی فرهنگی ما الآن جزء نیروهای صفیم مسئولین جزء نیروهای ستاد. آن چیزی که ما می بینیم خمپاره هایی که روی سر ما می آید در حال نبرد شاید خیلی برای مسئولین ستادی نباشد بهخاطر همین اینجا آخرین خاکریزی است که ما میتوانیم بیاییم این حرف را بزنیم چون جاهای دیگر اینقدر نوشتیم و گفتیم و احساس کردیم که این گوش دربوده و آن گوش دروازه، یعنی اساساً من فکر می کنم که در بحث مسائل فرهنگی، مشکل ما مسئولین هستند نه مردم. بهجای اینکه آقایان بیایند بفهمند از نقطه نظرات شما در خصوص ابعاد فرهنگی و مسائل فرهنگی استفاده کنند، همه برای کار خودشان یک حجتند. یعنی سلیقه شخصی خودشان را در معیارهایی که من عرض کردم، اعمال می کنند تا اینکه بیایند از سلایق رهبری که بهعنوان سلیقه شخصی نیست، استفاده کنند. وقتی طرح می شود اینگونه فیلمها را دوست داریم، اینگونه آثٍار را دوست داریم در آثار داستانی ادبیات داستانی و بحث کتابهای جنگ این رویه باشد ما در عمل هیچگونه حمایتی نمی بینیم و می بینیم که بیشتر کارهای ویترینی و یا سلیقه ای انجام می شود. من چون سرتیترها را نوشتم، تند تند عرض می کنم، ببخشید اگر پراکنده عرض می شود.
من در فضای فعلی جامعه فکر می کنم همه می خواهند گلبول سفید باشند. یعنی می خواهند خودشان را نشان بدهند، گل بلبلی باشند که ما خوبیم بخندید، شاداب باشید در اصل کسی حاضر نیست آبروی خودش را هزینه کند در برابر چیزی که دشمن از ما مطالبه می کند. همه دارند باج می دهند یکجوری شده که انگار مرعوب جریان شبه روشنفکری شدند، همه می خواهند دیگران را جذب کنند که نگه داشتن آرمانها و اعتقادات و باورها نیست. همه می خواهند دیگرانی را که ممکن است به دلیل عافیت طلبی، برج عاج نشینی و اشرافی گری امروز دیگر دوره شان تمام شده و خانه نشین شدند، امروز دنبال این هستند که اینها را نگه دارند. درصورتی که خیلی از نیورهای شهرستانی هرکدام برای خودشان دهها برابر امثال من که در این حوزه کار کردیم، ارزش فرهنگی دارند. کسی اینها را تحول نمی گیرد. همه دنبال یکسری آدمهای ویترینی هستیم که آنها را نگه داریم فقط هرموقع اینها مصاحبه کردند، نکند اینها از ما دلخور شوند، نکند اینها از انقلاب بیرون بیایند. نکند اینها... رنجیدند که رنجیدند قرار است چه چیز دیگری به اینها بدهیم. بیشترین منافع مادی را کسانی بردند در حوزه فرهنگ و هنر یعنی اگر رانتها را از 20 سال قبل در وزرای ارشاد قبلی مشاهده کنید کسانی را می بینید که میلیاردها پول گرفتند برای ساخت فیلم برای این کار فرهنگی و آن کار فرهنگی در بزنگاه های خطر به شما و انقلاب پشت پا زدند. باز ما به اینها باج می دهیم و بدهکار این جماعت هستیم! اینگونه نیست که فقط دیگران دلشان گرفته ما هم دلمان گرفته چرا ما باید هزینه بدهیم که دیگران از روی ما رد شوند. در حوزه مسائل فرهنگی مشکل ما مدیریتی فرهنگی است. ما در 3 بعد یا 4 بعد ما مشکل داریم. در بحث سخت افزاری . نیروی انسانی لجستیکی و استراتژیک و مدیریت و فرماندهی. حالا عرض می کنم. در بحث استراتژیک ما باید کلاهمان را هوا بیاندازیم. تنها بخشی که در اصل 44 قانون اساسی خصوصی سازی شده است، بحث فرهنگ است، آن هم بهخاطر این است که ما مدیریتش را رها کردیم. یعنی هر کسی باری به هر جهت شده است. یعنی هرکس هرکاری دلش می خواهد می کند. یعنی مجموعه هایی که داریم، به صورت جزیره ای دارند، عمل می کنند. الآن مدیریت شده نیست.
تلویزیون مخاطب عام دارد. محصولاتش باید فراگیر و عامتر باشد. سینمای ما مخاطب خاص دارد. محصولاتش باید فرهنگی تر و عمیق تر باشد. الآن برعکس شده است. یعنی به دلیل یک جور نظارتهای سلیقه ای یک جور ترس، یک جور واهمه از پوسته مدیریت تلویزیون به مباحث خاص می پردازد و سینما به مباحث عام. یعنی این وسط در این بخش جا بجا شده است. در بخش استراتژیک فرهنگی و مظلومیت فرهنگ که حضرتعالی می فرمایید همه به دنبال تدوین طرح تحول اقتصادی هستیم. یک نفر را باید مسئول طرح تحول فرهنگی حالا زودبازده یا دیربازده باشد یا نه؟ بعد از گذشت 30 سال از جمهوری اسلامی تعبیری که من از جنابعالی شنیدم، مرا وحشت زده کرد، شما گفتید حوزه فرهنگ و هنر خاکریز فتح نشده است، اگر این باشد، بعد از گذشت 30 سال این همه نیروی مستعد من فکر می کنم ما این لشکرها را اداره نمی کنیم. در بخش مدیریت مشکل داریم تا بخش نیروها در مورد اینکه ما نیازها زمان خودمان را نمی شناسیم. هرموقع می آییم کار فرهنگی داریم 10 سال عقبیم یعنی کارهایی که می کنیم متناسب با مخاطبی است که در 10 سال پیش داشتیم. 10 سال غفلت در فضایی که بعد از جنگ در سال 67 و دهه 70 آن مقطع را از دست دادیم (دوران طلایی) از دوران فرهنگ جهاد و شهادت خطور کردیم و متأسفانه از آن موضع که آمدیم این کارها را بکنیم و یک کارهایی انجام بدهیم، به روز نیستند.
من در خصوص بحث جزیره ای عمل کردن حوزه، ارشاد و... بسیار معتقدم که اینها دارند جزیره ای عمل می کنند و اصلاً با یکدیگر هماهنگ نیستند. یک چیز دیگری که وجود دارد، این است که مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی فرمالیته است. یعنی دستگاه ها اجرا نمی کنند. بسیار مصوبات خوبی هم دارند. درخصوص وصیت نامه امام دفاع مقدس، خیلی از این موارد ولی عمل نمی شود. یعنی انگار ضمانت اجرایی وجود ندارد. بحث فرهنگ سازی برای مخاطب ما سوبسید برای همه چیز قائل می شویم، در بحث فرهنگ سازی برای محصولات فرهنگی سوبسید ارائه نمی دهیم. این سوبسید دادن به این معنی نیست که تا می گوییم سینما بودجه ندارد، تلویزیون بودجه ندارد، این نیست که این پولها که می آیند سریع صرف یک عده آدم خاص می شود که پروژههایشان را بسازند.
در خصوص نیروی انسانی عرض کنم که خروجی آدمهای ما از مسیر دانشگاه چه در سوره، چه در دانشگاه صدا و سیما همه اگر نیروی مؤمن هم وارد شود لائیک خارج می شود، نیروی مؤمن هم وارد این حوزه شود، نگه داشتن خودش در این فضایی که غلبه با جریان شبه روشنفکری که ستاره سازی، مطرح کردنش، انتقاداتش همه هدایت شده است محل است. یعنی من به خیلی از بچه مسلمانهایی که می خواهند وارد این حوزه شوند، می گویم نشوید. یعنی به همین راحتی داخل نشوید. من در بحث سینمای جنگ دو سه نکته عرض کنم چون بحث ادبیات هم بود، در این بعدش مطلب را تمام کنم.
در بحث سینمای جنگ ریزش ما بیشتر از رویش ما بوده است. یعنی کارگردانها و آدمهایی که آوردیم، در سینما بهجای اینکه نگه داریم، آنها را چون سینما را پله ترقی خودشان کردند، یاد گرفتند و سریع رفتند
یعنی وزارت دفاع ما باید در ساخت تجهیزات سینمایی که باید در خدمت سینمای جنگ ما باشد، غافل است. یک نمونه عرض کنم در همه جای دنیا سینمای هالیوود خیلی بحث آرمانهای آنها نیست، وقتی فیلم می سازند، پلیس خودشان را دزد نشان می دهند رئیس پلیسشان را دزد نشان میدهند ولی در عین حال حاکمیت خودشان را تبرئه می کنند اینها اجازه دارند وارد یک حوزه هایی می شوند برای یک چیزهایی هزینه می کنند درآمد کلان دارند. ما اینقدر محدودیت داریم، یکی از آنها بحث تعمیم است. شما نه می توانید پلیس بد نشان دهید نه میتوانید
در بحث سینمای سیاسی و پرداختن مضامین خاص شما نگاه کنید سینما مظلوم تر از همه جریانات هست. درباره کارگردان بد و بازیگر بد فیلم می سازند ولی درباره وزیر بد نمی شود در این مملکت فیلم ساخت. چه کسی می گوید نداشتیم در دوره خود حضرتعالی استاندار بد داشتیم و... ولی تعبیر من این است نیروهایی که برادری خودشان را به انقلاب ثابت کردند، اجازه داشته باشند که در حوزه نقد مسئولین از حوزه داستانی و سیاسی وارد شوند، اگر اینگونه نشود، جریان روشنفکری می شود در این وسط مدعی العموم. آنها می آیند فیلمهایی می سازند که نه دغدغه اکران دارند، نه دغدغه مجوز دارند. الآن فیلمهایشان را بدون مجوز می سازند و می روند جشنواره های خارج ومخاطب خودشان را هم دارند.
نکته آخر درخصوص این است که درمورد سینمای جنگ و ادبیات تعبیر من این است که جنگ ما 90 درصد پا رو من گذاشتن بود و 10 درصد آن پا رومین گذاشتن. ما در خصوص آن 10 درصد پارو مین گذاشتن فیلمهای عملیاتی شب عملیات این شهید می شود آن یکی کشته می شود آن جارا فتح می کنیم حرف زدیم ولی وارد 90 درصد زندگی در جنگ نتوانستیم شویم. یعنی شاید دچار خودسانسوری شدیم. درخصوص اینکه به هرحال چون یک جانبه درخصوص سینمای جنگ عمل کردیم، دچار مخاطب گریزی شدیم. در خصوص جنگ احد حرف می زنیم، شکست پیامبر ولی هنوز نیامدیم برای تلخ ترین اتفاقاتی که در جنگ افتاده فیلم بسازیم که آن وقت مخاطب امروزی بگوید که ما باید شکست را در کنار پیروزی قرار دهیم. همه اینها را وقتی کنار هم قرار دهیم، از خیلی از آسیب ها پرهیز می شود.
نظرات کاربران